جان‌های باخته، امیدهای از دست رفته

نوریه دانشجوی ۲۱ ساله دانشگاه کابل سخت برای امتحانات نهایی سال اول خود تلاش کرده بود. فقط دو امتحان باقی مانده بود که در خبرها شنید دولت طالبان تحصیلات عالی را برای زنان ممنوع کرده است. البته این خبر او را متوقف نکرد و به خواندن برای امتحان ادامه داد و صبح خود را به دانشگاه رساند. اما تلاش او بیهوده بود. وقتی رسید نگهبانان مسلح طالبان جلوی دانشگاه ایستاده‌اند و هر دانشجوی دختری را که سعی کند وارد شود را دور می‌کنند. صحنهٔ وحشتناکی بود. بیشتر دختران با چشمان گریان از نگهبانان می‌خواستند که اجازه دهند آن‌ها داخل شوند.

اگر تمام حقوق‌تان را از شما بگیرند و هیچ کاری از دست‌تان برنیاید، چه حسی خواهید داشت؟

ممنوعیت تحصیلات عالی زنان، یکی از جدیدترین اقدامات طالبان برای سرکوب زنان افغان است. هر چند طالبان مکرر ادعا کردند که حقوق زنان و دختران را محفوظ خواهند داشت، در عمل درست برعکس رفتار کرده‌اند و آزادی‌هایی که به سختی طی دو دهه گذشته به دست آمده بود را نابود کردند.

یکی از بدترین محدودیت‌ها در حوزهٔ آموزش بوده است که با تعطیلی لیسه‌ها شروع شد و رویاهای بسیاری از دانش‌آموزان و خانواده‌ای‌شان را برای داکتر و معلم و انجنیر شدن نابود کرد.

وزیر تحصیلات عالی رژیم طالبان در خبر تلویزیونی گفت که دلیل ممنوعیت ورود زنان به دانشگاه‌ها عدم رعایت حجاب و ارزش‌های اسلامی است. و این‌که دانشجویان دختر بدون سرپرستِ مرد تردد می‌کنند. او همین‌طور گفت که تعامل بین زن و مرد در شریعت حرام است.

ده‌ها تن از جمله دانشجویان و فعالان زن نزدیک دانشگاه کابل گرد آمدند تا به این تصمیم اعتراض کنند. دختران همچنین شعار می‌دادند که «یا همه یا هیچ کس». برای نوریه از دست دادن امکان تحصیل ضربه‌ای به مراتب بدتر از حملات انتحاری‌ای است که قبلا شاهد بوده است. او همیشه فکر می‌کرد می‌تواند با تحصیل کردن بر اندوه و ترس خود فائق آید، اما این بار متفاوت است. این بار غیرقابل قبول و باورناپذیر است.

واکنش‌های جهانی

اخبار جدید با محکومیت و نگرانی گسترده‌ای همراه بوده است و برخی رهبران جهان و همین‌طور شخصیت‌های افغانستان از طالبان خواستند تصمیم خود را عوض کنند؛ از جمله ریشی سوناک نخست‌وزیر انگلیس، ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه، و کارن دکر شارژ دافر آمریکا برای افغانستان. حتی اشرف غنی که در هنگام بازگشت طالبان از کشور فرار کرده بود، طالبان را حاکمان نامشروع افغانستان خواند که تمام مردم کشور را به گروگان گرفته‌اند. و اوضاع جاری کشور را نمونهٔ بارزی از آپارتاید جنسی در قرن ۲۱م خواند.

اعضای گروه ۷ در بیانیه‌ای مشترک این تصمیم را به شدت محکوم کردند و پالیسی‌های خصمانه طالبان علیه زنان را بی‌نهایت نگران‌کننده خواندند. حتی حامیان طالبان یعنی پاکستان و قطر و عربستان هم این تصمیم را سرزنش کردند.

هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) طی بیانیه‌ای گفت که ممانعت نیمی از جمعیت از مشارکت در جامعه و اقتصاد تاثیر ویرانگری بر کل کشور خواهد داشت. و افزود که که آموزش جزو حقوق ابتدایی است و محرومیت زنان و دختران از تحصیلات متوسطه و آموزش عالی نه تنها آن‌ها را از حق‌شان محروم می‌کند که جامعه افغانستان را از تمام منافعی که مشارکت زنان و دختران به بار می‌آورد محروم می‌کند، و تمام افغانستان را از داشتن آینده محروم خواهد کرد.

دانشجویان در برزخ

دانشجویان دختر در افغانستان می‌گویند آیندهٔ‌شان در بلاتکلیفی است و نمی‌دانند که چه بر سر تحصیلات‌شان خواهد آمد.

نوریه هنوز امیدوار است اوضاع عادی شود. حالا بسیاری از دختران فقط به این فکر می‌کنند که بعد چه اتفاقی خواهد افتاد، و برای نجات از این شرایط چه می‌تواند بکنند. نوریه می‌گوید نمی‌خواهد درس را ترک کند و اگر ممنوعیت تحصیل دختران در افغانستان ادامه یابد او دنبال جای دیگری برای ادامه تحصیل خواهد بود.

دختر دیگری به اسم مریم خطرات درس خواندن برای زنان را از نزدیک تجربه کرده است. او چند سال پیش حوالیِ حمله‌ای به دانشگاه کابل بود. در تابستان امسال هم او از حمله انتحاری به آموزشگاه کاج در کابل جان به در برد. حمله‌ای که خشم و وحشت عمومی را برانگیخت و ده‌ها زن را در اعتراض به خیابان‌های کابل کشاند. در آن حمله وقتی مریم به صنف خود در آموزشگاه برگشت، با بدن‌های پرپرشدهٔ دوستانش روبه‌رو شد. اما هر تجربهٔ مرگ او را مصمم‌تر کرد، نه فقط برای رفتن به دنبال رویاهای خودش که رویاهای تمام آن دوستانی که پیش چشمانش کشته شدند.

او با آن‌که بعد از حملهٔ کاج برای لیسانس قبول شد، تصمیم گرفت یک سال برنامهٔ دانشگاه را عقب بیندازد و برای بازسازی مرکز کاج برگردد. چون می‌خواست دختران دیگر را تشویق کند که به تحصیل‌شان ادامه دهند.

اما حالا این رویاها با تصمیم اخیر طالبان به باد فنا رفته‌اند. خودش می‌گوید: «کاملا گیجم. نمی‌دانم چه کنم و چه بگویم. از آن شب مدام دوستانم را که زندگی‌شان را در حمله کاج از دست دادم تصور می‌کنم. جان آن‌ها برای چه قربانی شد؟ … ما باید درس بخوانیم؛ ما خیلی قربانی دادیم. این تنها امید ما برای آیندهٔ بهتر است».

* از اسامی مستعار استفاده شده است.