صرف نظر از هزاران نفری که طی یک سال گذشته از کشور گریختهاند، بقیهٔ مردم افغانستان رژیم طالبان را به زور تحمل میکنند. طالبان این بار در حال پرورش مالهکشانی بر توجیه جنایات خود هستند و مدعیاند که این حکومت با حکومتِ قبلیشان فرق دارد.
واقعیت این است که طالبان بلافاصله بعد از تسخیر کشور در سال گذشته حق تحصیل و کار زنان را نابود کردند. از امسال هم مجازاتها را در ملاءعام اجرا میکنند تا پایندی خود به شریعت اسلام را نشان دهند. آنها به رغم موارد کثیر تجاوز به حقوق بشر مدعیاند که با رژیم قبلیشان در دو دههٔ قبل خیلی فرق دارند. حامیان و مالهکشانِ طالبان میگویند که این طالبان آن طالبان نیستند و آنها عوض شدهاند و «طالبان ۲» نسخهای کاملا جدید و بهبودیافته است.
آنها در تلویزیون با لباسهای مرتب ظاهر میشوند و با چربزبانی با جامعهٔ جهانی صحبت میکنند. گویی دو افغانستانِ مختلف وجود دارد.
نمایندگان رژیم که در رسانهها دعوت میشوند، افرادی صمیمی و جذاب هستند، ولی آنهایی که در خیابان و دور از دوربینها مشغول فعالیتاند، وحشی و بربر هستند. برای کسانی که شاهد اتفاقات خیابانهای کابل هستند، طالبان با ارعاب حکومت میکنند و مثل دههٔ ۱۹۹۰ وحشیگری میکنند.
همینطور امسال طالبان با دولتهای مختلفی چون ایران و قطر و روسیه و آمریکا دیدار کردند و هر جایی که ظاهر شدند خود را با مخاطبانشان سازگار کردند.
به عقیدهٔ خیلیها غرب در قبالِ طالبان ریاکارانه و متناقض عمل میکند و دغدغهاش فقط این است که فعالیتهای تروریستی علیه آمریکا و متحدانش نباشد، و چشمان خود را به روی بحرانهای سیاسی و بشردوستانه و حقوق بشری در داخل کشور بسته است.

زنان آماج طالبان هستند
زنان یکی از نیرومندترین و شجاعترین گروههایی بودهاند که در خیابانها، در رسانهها، در رستورانها و کافه و بهطور کلی در اماکن عمومی با طالبان مقابله کردهاند. در عین حال، زنان به خاطر همین مجازات هم شدهاند: با ربوده شدن، تجاوز جنسی، شکنجه، و مجازات در ملاءعام.
زنان از تمام حقوق خود منع شدهاند و شهروندان درجه دو محسوب میشوند.
همین چند روز پیش تحصیلات دانشگاهی برای زنان ممنوع شد. در حالی که لیسههای دختران هم تعطیل است. زنان مجبورند برقع بپوشند و با هر نشانهای از سرپیچیْ وحشیانه سرکوب میشوند.
اما زنان از طریق رسانههای اجتماعی توانستهاند شبکههای ارتباطی پیچیدهای ایجاد کنند تا با زنان دیگر در خارج ارتباط بگیرند و رویدادهای داخل افغانستان را به گوش دنیا برسانند. زنان افغانستان علنا میگویند که به رژیمِ شریرِ طالبان تعظیم نخواهند کرد.
اما شرایط آتی برای زنان افغانستان خوب به نظر نمیرسد. طالبان هر روز گستاختر میشوند و مجازاتها را علنیتر میکنند. آنها با این نمایش قدرتْ کمکم چهرهٔ واقعی خود را عیان میکنند.
طالبان و حامیانشان میگویند زنانی که در افغانستان اعتراض میکنند به خاطر ارزشهای غربی فاسد شدهاند. واقعیت این است که در دو دههٔ بعد از ورود آمریکا و متحدانش بوده که زنان توانستند فعالانه در جامعه مدنی و حیات اقتصادی کشور شرکت کنند.

مقاومت در شمال
طالبان عمدتا یک جنبش اسلامیِ افراطیِ پشتون بودهاند که گروههای قومی دیگر را در افغانستان تهدید کردهاند.
اندراب و پنجشیر، دو منطقه کوهستانی شمال کابل به کانون مقاومت طی یک سال گذشته تبدیل شدهاند. برای این گروههای مقاومت که از اقلیتهای قومی تشکیل شدهاند، مقاومت مسلحانه تنها گزینهای است که طالبان برایشان باقی گذاشتهاند.
تعدادی از این ملیشهها وجود دارند: مثل جبههٔ مقاومت ملی، و گروههایی که از نظامیان سابق تشکیل شدهاند، اما بقیه گمنام هستند. ولی همهٔ آنها هدف مشترکی دارند: حفاظت از سرزمینشان در مقابل یک نیروی اشغالگرِ وحشی که سبک زندگی بیگانهای را به آنها تحمیل میکند.
گذشته از این گروههای مقاومت، گروه تروریستی داعش هم در افغانستان حضور دارند که دنبالِ استقرار دیکتاتوری اسلامی خودشان هستند.
طالبان برای نابودی مقاومت دست به عملیات نظامی متعددی زدهاند، ولی کماکان ناموفق بودهاند. البته پایگاههای مقاومت فعلا کوچک است اما ممکن است رشد کنند.
حامیان طالبان میگویند که هدف اصلی جنبشهای مقاومتْ تفرقهٔ قومی است و اینکه جنبشهای مقاومت باعث تجزیهٔ افغانستان میشوند پس نباید به آنها اجازهٔ فعالیت داد. حتی فراتر از این، مدعی هستند که تجاوز طالبان برای افغانستان صلح به بار آورده است.
در هر حال، سال آینده میتواند برای گروههای مقاومت تعیینکننده باشد. سناریوهای مختلفی وجود دارد: نوعی تقسیم قدرت با طالبان که جامعهٔ بینالمللی هم همین را میخواست؛ تضعیف گروههای مقاومت؛ یا تقویت نیروهای مقاومت در نتیجهٔ حمایت خارجی.
سوال این است که آیا گروههای مخالف میتوانند مقاومت کافی را شکل دهند یا طالبها آنها را بهطور کامل مقهور خود خواهند کرد؟