طالبان ضربهٔ دیگری به زنان می‌زند

در پاییز ۱۳۹۹، در بدترین روزهای همه‌گیری کرونا، یکی از دانش‌آموزانم در مکتب رهبری افغانستان تصویری را نقاشی کرد.

تصویری از یک خیمه در مرغزاری در احاطهٔ کوهستان‌ها. پارچهٔ خیمه به رنگ آبی است، و چهار طرف آن به زمین میخ شده است، و یکی از طرف‌هایش، ورودیِ چادر از جنس توری است. در پشت توری، تصویری مبهم از یک زن دیده می‌شود. او رشته‌هایی از بادکنک‌های رنگین در دست دارند، و رشته‌ها از توری بیرون آمده و او آن‌ها را آزاد می‌کند، یکی یکی، و آن‌ها را به هوا می‌فرستد.

دختر هنرمندی که نقاشی را کشید، آن را این‌گونه توصیف کرد: آبیِ خیمه، آبیِ برقع است. زنِ درون، هر زن افغانستانی است که مجبور به محو کردن خود زیر پارچهٔ آبی یا پشت دیوارهای خانه خود است. او نمادی‌ست از هر زنی که تنهاست و قرنطین شده، نه‌فقط به خاطر کرونا بلکه از سوی عناصری از جامعه که مدعی اختیارداری بر زندگی و آینده او هستند، و نماد زنی که مبارزه می‌کند و دخترانش را به مکتب می‌فرستد. دخترانی مثل خود نقاش اثر.

زن داخل خیمه دستش را باز می‌کند و بادکنک‌های رنگارنگ به پرواز در می‌آیند.

دو سال بعد، در بحبوحهٔ ایامی تاریک‌تر از هر آن‌چه برای کشورم متصور بودم، مردان طالب آسوده در کابل نشسته و تفنگ‌شان را نشانه می‌گیرند و دلبخواهی بادکنک‌های آرزوهای ما را یکی پس از دیگری در آسمان نابود می‌کنند.

جدیدترین شلیک‌شان هم همین چند روز پیش بود که دستور دادند زنان دیگر اجازهٔ شرکت در دانشگاه ندارند؛ دستوری فی‌الفور و دائمی. این پروژه‌ای است که از ابتدای امسال شروع شد؛ همان موقع که لیسه‌های دخترانه را تعطیل اعلام کردند ولی دانشگاه‌ها هنوز باز بود. که آن هم بسته شد.

چیزی که در کشور باقی مانده این است: دختران می‌توانند تا صنف ششم، یا به بیان دیگر، تا وقتی به بلوغ برسند، درس بخوانند. و بعد هیچ.

در افغانستانِ طالبان، دختران بالغ نباید درس بخوانند. زنان جوان نباید چیزی بیاموزند. زنانْ مصرفِ دیگری دارند. کنترلِ بی‌امان بر آیندهٔ‌شان، آرزوهای‌شان، و بدن‌های‌شان؛ کاری که از پارسال به تدریج اجرا شده است.

از همان ابتدای بازگشت طالبان به قدرت، من از دنیا درخواست کردم که از افغانستان غافل نشوند. درخواست کردم از زنان و دختران افغانستان غافل نشوند ‌ــ‌ همین‌طور از مردانی که قاضی و جلادهای آرزوها هستند.

من این را به همان دلیلی درخواست کردم که رینا امیری فرستاده ویژه آمریکا در امور زنان، دختران و حقوق بشر در افغانستان در توییتر نوشت: «کسانی‌که از افغانستانِ رادیکال‌شده می‌ترسند، باید از سیاست‌های طالبان علیه زنان و دختران از جمله محرومیت از تحصیل، کار در بیشتر بخش‌ها، حتی شادی‌های کوچک مانند حق رفتن به پارک، نگران شوند».

بله. مطلقا صحیح است. این اتفاق هم‌اکنون افتاده است. پس توجه کنید، ببینید، و اقدام کنید.

جسورانه و به‌طور علنی از زنان افغانستان حمایت کنید ‌ــ‌ زنانی که لت و کوب می‌شوند و گلوله می‌خورند، و جنازه‌های‌شان کنار جاده و و زباله‌ها انداخته می‌شود، و حتی با وجود این‌ها خواستار آزادی و حق کار و تحصیل هستند. به کشورهای مسلمان می‌گویم: به شدیدترین شکل علیه دستورات مطلقا غیراسلامی طالبان اقدام کنید و حرف بزنید.

من شخصا از شجاعت زنان افغانستان در دههٔ ۱۹۹۰ سود برده‌ام؛ در دوره اول حکومت طالبان. من این‌جا هستم به خاطر کارهایی که آن‌ها برای دخترانی چون من کردند، و جان‌شان را برای تحصیل مخفیانهٔ ما به خطر انداختند. به احترام آن‌هاست که من حالا و همیشه به مبارزه‌مان برای کرامت و عدالت ادامه می‌دهم.

نسل جدیدی از زنان افغانستان از مسیر آموزش و استقلال بیرون انداخته شده‌اند. بادکنک‌های روشنی که زمانی آسمان ما را پر کرده بود، سوراخ شده و به زمینه افتاده‌اند.

این زنان و امیدهای‌شان متحدانی علیه رادیکالیسم هستند که دنیا نباید از دست‌شان بدهد. آن‌ها را ببینید، بشنویدشان، و به‌شان احترام بگذارید. از زنان افغانستان رو بر نگردانید.