قتل اخیر مرسل نبیزاده نماینده پیشین پارلمان افغانستان در کابل به دست مردان مسلح «ناشناس»، هویت واقعی رژیم طالبان را آشکارتر کرده است. بعد از فرار مفتضحانهٔ سران کشور در سال گذشته و بازگشت طالبان، این گروه بهطور پیوسته در حال اجرای اوامر زنستیزانههٔ آخوندهای سرسپردهٔ امیر طالبان بودهاند.
محدودیتهای تحمیلی طالبان، زنان را بهطور کامل از تحصیل و اشتغال محروم کرده است. رفتارهای قرون وسطایی مثل شلاق زدن و سنگسار دوباره به امر عادی بدل شده است. دختربچه ها را به زور به عقد سربازان و فرماندهان طالبان در میآورند. وزیر معارف طالبان تحصیلات عالی زنان را موجبات فحشاء خوانده است. زنستیزی مشخصهٔ طالبانِ ۲ است.
بر اساس داستان بیشرمانهٔ مدافعان توافقنامهٔ دوحه، طالبانِ ۲ اصلاحطلب و میانهرو هستند و مشتاق فاصله گرفتن از گذشتهشان. باید دید منشأ و انگیزهٔ پشت این ارزیابیها چیست.
دنیایی هم که غرق در اخبار جنگ روسیه و اوکراین است، کاری جز حراّفی درباره حقوق زنان افغانستان نمیتواند بکند.
طالبان ۲ در بقیه حوزهها هم مایوسکننده بودهاند؛ خشونت و ناامنیِ مداوم، طعنهای از واقعیت است به کسانی که میگفتند میخواهند صلح را به افغانستان بیاورند.
اعتماد روسیه هم به توانایی طالبان در مدیریت اوضاع وقتی نابود شد که دو مامور کنسولی خود را در حملهای در کابل در سپتامبر امسال از دست دادند. کاردار اسلامآباد در کابل هم همین چند هفته پیش در حملهای به سفارت پاکستان مجروح شد. بعد حملهای به یک هتلِ محل رفتوآمدِ چینیها رخ داد. انتظار میرفت این سه کشور اولین کشورهایی باشند که مشروعیت و رسمیت بینالمللی به رژیم طالبان در کابل خواهند داد.
آمریکاییها هم به روی خودشان نمیآورند که بر خلاف تضمینهای طالبان مبنی بر قطع تمام روابطشان با گروههای تروریستی دیگر، ایمن الظواهری جانشین اسامه بن لادن در القاعده، وسط کابل کشته شد. آن هم در حالی که در یک خانهٔ امن متعلق به عناصر ارشد رژیم فعلی اقامت داشت.
روابط عمیق و برادرانهٔ طالبان با تحریک طالبان پاکستان حالا گریبان پاکستان را هم گرفته و حملات تروریستی را در این کشور افزایش داده است. پالیسیهای خودویرانگرانهای که به دوران ژنرال ایوب خان و ذالفقار علی بوتو ــ سالها پیش از مداخلهٔ شوروی در افغانستان ــ برمیگردد، پاکستان را به ورطهٔ سقوط اقتصادی کشانده است. در افغانستان، خشونت کماکان ادامه دارد، فقط جای افراد عوض شده است.
حتی یک کشور هم پا پیش نگذاشته تا رژیم افراطی کابل را به رسمیت بشناسد، اما همهٔ آنها در یک دوراهی گیر کردهاند؛ اوضاع بد اقتصادی در افغانستان آنقدر بد است که نمیشود آن را نادیده گرفت. هندوستان هم با همین معما در احیای روابط با ملت افغانستان روبهروست. اما سکوت هند نسبت به برخی مسائل حتی انتقاد دوستانش را هم برانگیخته است.
هندوستان در راستای پالیسی خود برای مشارکت با تمام گروههای افغانستان، همزمان با تعامل با طالبان، باید با طیف گسترده بازیگران سیاست افغانستان از جمله نیروهای دموکراسیخواه مشارکت کند تا شرایط برای گفتگوهای بینالافغانی و رسیدن به صلح فراگیر فراهم شود. هندوستان باید از تحصیل زنان حمایت کند. باید به دانشجویانی که حق تحصیلشان را از دست دادهاند ویزا بدهد. و از برتری تکنولوژی خود برای گسترش آموزش آنلاین برای دختران افغانستان استفاده کند. دیگر تحصیلِ آنلاین در تعارض با شریعت طالبانی و قرآن که نیست.