باید صدای زنان افغانستان باشیم

چندین سال پیش با شروع مذاکرات دوحه بین نمایندگان طالبان و امریکا، زنان افغانستان کمیته‌ها و گروه‌هایی را به امید انتقال منافع و پیام‌های خود به مذاکره‌گران و تاثیرگذاری بر جریان تشکیل دادند.

یکی از این گروه‌ها شورای هماهنگی مبارزات زنان ر افغانستان بود که شامل فعالان حقوق زنانِ ساکن در داخل و خارج افغانستان می‌شد.

ما از خطر واقعی و قریب‌الوقوع جناح‌های مختلف طالبان که در حال اتحاد برای کسب قدرت در کشور بودند آگاه بودیم ‌ــ‌ خصوصا با توجه به تجربه تاریک حاکمیت قبلی طالبان، که بیش از همه به زنان افغانستان صدمه زد و منجر به حذف آن‌ها از تمام بخش‌های جامعه شد، اعم از سیاست، اقتصاد، و حتی آموزش.

از ازدواج اجباری تا سنگسار زنان تا شلاق در ملاءعام، ما می‌خواستیم به دنیا هشدار بدهیم که حقوق و آزادی‌های زنان افغانستان نباید قربانی مذاکرات صلح شود.

برخلاف وعده‌های نمایندگان طالبان در قطر و خوش‌بینی‌های بین‌المللی مبنی بر تغییر کردن طالبان، ما تاکید می‌کردیم که نه فقط آن‌ها تغییر اساسی نکرده‌اند بلکه هنر سیاه فریبکاری سیاسی را یاد گرفته‌اند و آن‌چه را مخالفان می‌خواهند بشنوند به زبان می‌آورند.

بعد از بازگشت طالبان به قدرت در اواسط سال گذشته هم آن‌ها سعی کردند چهره‌ای میانه‌رو از خود تبلیغ کنند ‌ــ‌ با اعلام عفو عمومی، قول تشکیل دولت فراگیر، و احترام به حقوق زنان و اقلیت‌ها، همه و همه به امید کسب مشروعیت و رسمیت بین‌المللی ‌ــ‌ اما کم‌کم دروغ‌های آن‌ها آشکار شد. و بعد تمام حوزه‌های اقتصادی و سیاسی به مشکلات اساسی دچار شد.

دولت طالبان از تامین ابتدایی‌ترین خدمات اجتماعی مردم عاجزند. شاهد افزایش نقض حقوق بشر هستیم؛ از جمله سر به نیست شدن کارکنان دولت سابق؛ بازداشت‌ها و سرکوب خشن زنان؛ جستجوهای خانه به خانه؛ و سرکوب و خشونت گسترده علیه اقلیت‌ها.

طالبان برای تحکیم قدرت‌شان طی بیش از یک سال گذشته رسانه‌ها را به شدت سرکوب کرده‌اند؛ از جمله با تهدید، بازداشت، لت و کوب و شکنجه ژورنالیست‌ها، و همین‌طور دخالت در فعالیت سازمان‌های بین‌المللی مثل سازمان ملل، و تبدیل کردن افغانستان به یک خلاء معلوماتی.

به رغم تلاش فعالان شجاع، بسیاری از تجاوزات طالبان و موارد نقض حقوق بشر ثبت نشده و گزارش نشده است.

در این فضا، طالبان جنایات بی‌شماری را مرتکب شدند. جنگجویان طالب با زنان و عمدتا اقوام غیرپشتون یا مختلط رفتار تحقیر‌آمیز و ضدانسانی داشته‌اند و از خشونت جنسی و ازدواج اجباری به عنوان سلاح استفاده کرده‌اند.

در هفته‌های گذشته، گزارشات فراوان و اخبار هولناکی از ازدواج اجباری دختران، بیوه‌ها و حتی زنان شوهردار در رسانه‌های عمومی و شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

ویدیوهایی که لت و کوب زنان در ملاءعام به خاطر همراه نداشتن مرد محرم، یا صحبت با موبایل، یا پوشیدن رنگ‌های روشن زیر برقع را نشان می‌دهد، نمونه‌ای از زندگی دشوار زنان و دختران در مناطق تحت کنترل طالبان است.

طالبان همچنین تمام راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز زنان را سرکوب کرده‌اند. فعالان حقوق زنان شکنجه و زندانی شده‌اند، و اگر کشته نشوند معمولا در وضعیت روانی هولناکی رها می‌شوند. یک سال گذشته فاجعه‌ای برای زنان و دختران افغانستان بوده است.

طالبان از همان ابتدا اشتغال زنان را محدود کردند. در بیشتر ادارات دولتیْ زنان حق حضور در محل کار را نداشتند و فقط با نشان دادن مدرک استخدامی خود معاش ماهانه دریافت می‌کردند. اما خیلی زود وادار به پوشیدن حجاب و روسری شدند، و از رفتن بر سر کار بدون مردم محرم منع شدند.

بعد از اعمال حجاب سرتاسری در دستگاه آموزشی و ممنوعیتِ حق آموزش زنان در برخی رشته‌های تحصیلی، نوبت به ممنوعیت کامل تحصیلات عالی زنان شد. ممنوعیت سفر زنان بدون مرد محرم، حضور در پارک‌ها یا رستوران‌ها، که همگی جزو فعالیت‌های عادی زندگی محسوب می‌شود، واقعیت امروز زنان افغانستان است.

اظهارات وزیر دولت طالبان مبنی بر این‌که زنان فقط برای خدمت به مردان خلق شده‌اند، اساسِ نگاهِ گروه‌های افراطی دینی از جمله طالبان است. این باور عمیقا ریشه دارد و چنان نیرومند است که چنین حرف‌های خصمانه‌ای به راحتی بیان می‌شود.

روشن است که رژیم طالبان حقوق و آزادی‌هایی که زنان افغانستان می‌خواهند را به آن‌ها نخواهند داد. آدم‌هایی که آماده‌اند خود را به خاطر اهداف ایدئولوژیک‌شان منفجر کنند، از عقیدهٔ بنیادیِ خود مبنی بر مالکیتِ بر بدن و ذهنِ زنان دست نخواهند کشید.

جنبش طالبانی با تحصیل زنان مخالفند چون از زنانِ آگاه، زنِ مستقل، و زنی که فرزندانی را بار بیاورد که به جای اطاعتِ کورکورانه از دستوراتْ پرسش‌گری کند وحشت دارند. این خطرِ وجودی است و نظام عقیدتی آن‌ها را تهدید می‌کند.

نگرش زنان افغانستان با نگرش طالبان در تضاد است. طالبان می‌پرسند: «چرا زن باید کار کند؟» «چرا زن باید درس بخواند؟» زنان می‌پرسند: «چرا زن نباید کار کند؟» «چرا زن نباید تحصیل کند؟»

***

زنان افغانستان احتمالا یاد گرفتند که انتظارات خود را از جامعه بین‌المللی خصوصا آمریکا و شرکای غربی‌اش تعدیل کنند.

ما خواهان دعوت‌نامه از پارلمان اروپا و سازمان ملل، یا حمایت صرفا لفظی، یا توجه رسانه‌ای و چاپ عکس پشت جلد مجلات غربی نیستیم؛ این کارها برای تسکین دادن طراحی شده و درد را درمان نمی‌کند و مسکن موقتی بیش نیست.

سوال ما از جامعه بین‌المللی این است که چه‌طور میلیون‌ها دالر کماکان به خزانهٔ طالبان ارسال می‌شود اگر دنیا واقعا نگران مصیبت زنان افغانستان است؟

چه‌طور دختران رهبران طالبان به مکاتب خصوصی در قطر می‌روند در حالی که زنان عادی نادیده گرفته می‌شوند و کماکان در فقر و نکبت زندگی می‌کنند؟

من از همه فمنیست‌های جهان می‌خواهم، از همه کسانی که به برابری حقوق مردان و زنان اعتقاد دارند، همه کسانی که نمی‌توانند تصورش را بکنند که دخترشان در چنین جامعه‌ای زندگی کند، تا به صدایی برای زنان مظلوم افغانستان تبدیل شوند.

اگر همین روند به همین شکل ادامه پیدا کند، افغانستان یک بار دیگر به تهدیدی علیه تمام دنیا تبدیل خواهد شد. نباید افغانستان و مصیبت مردمش را رها کرد تا به بلاتکلیفی و فراموشی از انظار عمومی بغلطند.

از دولت‌های خود بخواهید تمویل و مشروعیت‌بخشی به رژیم طالبان را متوقف کنند. افغانستان نباید به‌خاطر سرکوب زنان پاداش بگیرد.

تنها راه‌حل برای مشکلات کشور تشکیل یک دولت وفاق ملی است که نماینده مردم باشد ‌ــ‌ دولتی که در آن مثل دولت قبلْ زنان نقش نمادین نداشته باشند، بلکه واقعا در اعمال قدرت سیاسی شرکت کنند و در موقعیتی باشند که از میلیون‌ها انسانی که در خط مقدم تغییر به سمت ترقی در افغانستان هستند دفاع کنند.