طالبان تا پیش از تسخیر کشور در سال گذشته، قول میدادند که حقوق زنان و آزادی بیان را تضمین کنند. اما همین که کشور را صاحب شدند زیر قولشان زدند: حرکت زنان را محدود کردند، حجاب اجباری را بر آنها تحمیل کردند، و مکاتب متوسطه دختران را تعطیل کردند، و در به در دنبال زنانی میگردند که صدایشان را بلند میکنند. همهٔ اینها یادآور دوره اول حکومت سرکوبگر طالبان در دهه ۱۹۹۰ است.
با آمدن امارت اسلامی، نهادهای حیاتی دولت مثل وزارت امور زنان و شبکه پناهگاههای زنان در کشور تعطیل شدند، و حالا تنها فعالان حقوق بشر هستند که بهطور مستقل و خودجوش سعی میکنند از زنان آسیبپذیر افغانستان حمایت کنند.
این فعالان جانسخت، به رغم تهدیدات موجود دلسرد نیستند و به کارشان ادامه میدهند. در حالی که اعتراضات خیابانی به هدایت زنان، مورد توجه جهانیان قرار گرفته است، در پشت صحنه، فعالان زن سعی میکنند تشکلهای خودجوش و شبکههای حمایتی برای زنان محروم ایجاد کنند، خشونتی جنسیتی را مستندسازی کنند، و پناهگاههایی را برای زنان در بخشهای مختلف کشور ایجاد کنند.
پیشروی تدریجی است
گرچه فعالان زن به تدریج خود را در کشور سازماندهی میکنند، اینگونه اقدامات به لحاظ گستره و جغرافیا محدود است و نمیتواند کمبود عظیم موجود در خدمات زنان را جبران کند.
در عین حال، این نیاز آنقدر بزرگ است که فعالان زن نمیتوانند بیکار بنشینند و ریسک این تلاش را به جان خریدهاند. بعد از بازگشت طالبان، اشتغال زنان در مجموع حدود ۳۰ درصد کاهش یافت، و میزان خشونت خانگی، سر به نیست شدگان، شکنجه زنانی که مسالمتآمیز اعتراض کردند، و دیگر اشکال خشونت جنسی به شدت افزایش یافت.
یکی از سازمانهای محلی زنان ــ به هدایت یکی از فعالان زن به اسم دنیا [نام مستعار] ــ توانسته بود طی دههٔ گذشته در ۲۰ ولایت افغانستان شبکهای برای ترویج ارزشهای دموکراتیک، حقوق زنان، و راهحلهایی برای خشونت جنسیتی تشکیل دهند. اما طی یک سال گذشته، دفاتر این گروه تعطیل شد و بسیاری از اعضایش از کشور گریختند، و برخی فعالان همکارشان ماهها در بازداشت بودند.
با خروج بسیاری از تمویلکنندگان خارجی از افغانستان و تحریمهای امریکا علیه دولت طالبان، که کمکهای بشردوستانه را محدود کرد، بسیاری از سازمانهای غیردولتی خارجی هم از کشور گریختند، و در مواردی کارکنان خود را جا گذاشتند.
اما زنان افغانستانی داخل و خارج کشور پیشقدم شدند تا این جای خالی را تا حدی پر کنند. در دسامبر سال گذشته، سازمان دنیا بعد از مذاکره با مقامات طالبان توانست فعالیت خود را در ۱۴ ولایت از سر بگیرد.
به گفته نرگس نهان سرپرست سابق وزارت معادن و پطرولیم افغانستان، که در حال حاضر در کانادا ساکن است، طالبان گفتند به شرط آنکه علیه اسلام تجمع نکنید، و مردم را علیه ما تشویق یا بسیج نکنید، به کارتان ادامه دهید. یکی از کارهایی که نهان به آن مشغول است، برقراری ارتباط بین تشکلهایی مثل سازمان دنیا با تمویلکنندگان بینالمللی است.
یکی از روشهایی که سازماندهندگان به کار بردهاند این بود که اقدامات خود را بر اساس اصول اسلام توضیح دهند تا برای طالبان قابل قبولتر باشد، اما در عین حال برخی فعالیتهایی که ممکن است برای طالبها قابل قبول نباشد را غیرعلنی انجام میدهند.
فضای امن تازه برای زنان
گر چه طالبان ابتدا قول دادند که حقوق زنان را در چارچوب شریعت رعایت کنند و حتی قول تحصیل و کار به آنها دادند، اما بعدا بر اساس همان شریعت زیر قول خودشان زدند.
یکی از کارهای بسیار حساس، ایجاد پناهگاه امن برای زنان در ولایت پکتیا است، که آنجا اعضای گروه دنیا از تابستان امسال مخفیانه شکایات مربوط به خشونت جنسیتی را ثبت میکنند. دنیا میگوید مقامات محلی از ماهیت واقعی کار آنها اطلاع ندارند، و خیال میکنند که آنجا فقط یک مرکز مشاوره عمومی است. بیشتر فعالیتهای این گروه از چشم دولت پنهان است. مثلا آگاهیرسانی درباره حقوق زنان، جلسات حل اختلاف، و مواردی دیگر.
دیگر شبکههای زنان در جاهای دیگر افغانستان هم به کار با زنان محلی برای توانمندسازی و افزایش آگاهی عمومی ادامه میدهند. مثلا در هرات شبکهای از رهبران زن پروژهای آموزشی برای تحصیل ۱۵۰ دختر در مقطع متوسطه راهاندازی کردهاند.
در واقع، درد مشترکْ این زنان را به هم وصل کرده است.
«حقوق زنان تضمین شده است!»
طالبان در رسانههای بینالمللی مدعی شدهاند که هیچ مشکلی در زمینه حقوق زنان وجود ندارد و زنان در تمام وزارتخانهها به کار خود ادامه میدهند، در حالی که به زنان اجازهٔ ورود به محل کارشان داده نشده و آنها را شلاق زدهاند. مفتی عبدالمتین قانع مشاور و سخنگوی وزارت اطلاعات و فرهنگ گفته که زنان مطابق میلشان در افغانستان زندگی میکنند و هیچ کمبودی در حقوقشان نیست. وقتی از او پرسیده شده چرا وزارت امور زنان را منحل کردید و به جایش وزارت امر بالمعروف و نهی عن المنکر را تاسیس کردید، او گفت که: «نیازی به اختصاص یک وزارتخانه به زنان نبود، زیرا در افغانستان حقوق زنان تضمین شده است!»
همین چند هفته پیش بود که وزارت امر بالمعروف و نهی عن المنکر ورود زنان را به پارکها و سالنهای ورزشی ممنوع کرد.
دنیا و دیگر فعالان زن از تجمعات مدنی علنی پرهیز میکنند، و به جای آن مخفیانه جلسه و کنفرانس تشکیل میدهند. گروه او با کمک چند تمویلکننده خارجی توانسته قدری کمک مالی جذب کنند. اما فعالان دیگر کماکان با مشکل تامین مالی بینالمللی روبهرو هستند و بعد از تحریمهای امریکا علیه طالبان حمایت مالی خارجی بسیار محدود شده است. برخی از سازماندهندگان زن میگویند که علاوه بر مسائل امنیتی، آنها مجبورند بدون بودجه برای ابتداییترین نیازها فعالیت کنند، و اغلب با حداقل ضروریات سر میکنند.
برخی از این تشکلها با کمک مالی خارجی در مناطق روستایی متعدد در ولایاتی مثل بامیان، دایکندی، و غزنی برای مردان و زنان بیبضاعت کلاسهای رایگان تشکیل دادهاند؛ یا زنانی را که به خاطر اعتراض به کشتار هزارهها یا حمله انتحاری به آموزشگاه کاج در کابل از دانشگاه اخراج شدهاند سر پناه میدهند.
اتحاد نسل جدید زنان افغانستان
سحر، یکی از فعالان ساکن کابل، که در اعتراضات اخیر به حملهٔ تابستان به دانشآموزان دختر شرکت داشته است، از ترس جانش از ولایت دایکندی گریخته است. او آنجا سالها به ترویج آموزش زنان و کودکان مشغول بود. او که چیزی نمانده بود از سوی نیروهای طالبان در کابل شناسایی شود، حالا در خفاء زندگی میکند. او میگوید: «همه ما در خطریم و جانمان در خطر است، و مخفیانه زندگی میکنیم».
با همه اینها او فعالانه در «شبکه مشارکت زنان افغان» شرکت دارد؛ جنبشی که تلاشهای محلی و اعتراضات به محدودیتها علیه اشتغال زنان و حذف زنان از مناصب دولتی را سازماندهی کرده است.
سحر میگوید گروه او از افرادی از طیف بزرگی از گروههای اجتماعی و متخصصان تشکیل میشود و مجموعه گستردهای از خدمات را برای زنان فراهم میکند، مثلا حمایت از قربانیان خشونت جنسیتی، مشاوره، و راهنماییهای شخصی و موردی. این شبکهای از همه اقشار جامعه است ــ روانشناسان، پزشک زنان، پزشکان اطفال، و حتی دگرباشان جنسی. همه با هم برابر و همسو برای هم کار میکنند.
اما به رغم حضور تشکلهای محلی و پناهگاههایی برای زنان در کشور، محدودیتهای دولت باعث شده تا این ساختار بسیار ناکافی باشد. به رغم وجود فعالیت برخی از این تشکلهای مدنی، ظرفیت آنها اصلا برای پاسخ به شرایط میدانی کافی نیست. خیلی پراکنده و کم است.
گزارشهای روزافزونی از خشونت در ملاءعام و در محیطهای خصوصی از زنان افغانستان به دست میرسد. خشونت جنسیتی در افغانستان افسارگسیخته است. از جمله لت و کوب کردن زنان به خاطر عدم رعایت حجابِ طالبانی، و ازدواج اجباری با افراد طالبان و همینطور تجاوز و شکنجهٔ این زنان.
در دوره اول طالبان، زنانِ آن نسل، همگی سلطهٔ طالبان را پذیرفتند، و اعتراضی به طالبان نمیکردند. اما این بار اوضاع فرق کرده است. زنان افغانستان متحد شدهاند تا مسئولیت خود را برای نسل بعدی دختران افغانستان انجام دهند.