همبستگی با زنان ایران؛ زنان افغانستان آزادی می‌خواهند

زنان ایرانی در اعتراض به قوانین سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی علیه‌شان به خیابان‌ها آمده اند، و زنان افغانستان آن‌ها را زیر نظر دارند.

در پی مرگ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله، به دست نیروهای گشت ارشاد ایران، اعتراضات گسترده شهرهای سراسر ایران را فرا گرفت. اعتراض اولیه به خاطر مرگ مهسا خیلی زود به جنبشی ضدحکومتی تبدیل شد که حالا خواهان سرنگونی رژیم خامنه‌ای است.

نیروهای امنیتی ایران خصوصا شبه‌نظامیان بسیج که بخشی از سپاه پاسداران ایران هستند، به شدت اعتراضات را سرکوب کرده‌اند. بنا به تخمین سازمان‌های حقوق بشری حدود ۵۰۰ نفر تا کنون کشته و بیش از ۱۸۰۰۰ نفر دستگیر شده‌اند.

زنان افغانستان الگوی مشابهی با آن‌چه علیه زنان ایرانی وجود دارد را تجربه می‌کنند، گرچه در مقیاسی بسیار کوچک‌تر. اعتراضات برای حقوق زنان در ایران و افغانستان تازگی ندارد، و به خاطر قرابتِ فرهنگی و زبانی و جغرافیایی، جنبش‌های هر دو کشور بر هم تاثیرگذار است.

اعتراضات جاری در ایران از چشم افغانستانی‌ها پنهان نمانده است، چون مردم افغانستان هم با رژیمی سرکوبگر که حقوق زنان را پایمال کرده سر و کله می‌زنند. زنان در خیابان‌ها اتحاد خود را از طریق شعارنویسی و شعار گفتن نشان می‌دهند.

این‌که اعتراضات ایران بر افغانستان و منطقه تاثیر بگذارد بستگی به این دارد که این جنبش بتواند در برابر واکنش خشن رژیم ایران دوام بیاورد و از سرکوبِ بی‌امان جان به در ببرد.

حجاب اجباری از همان ابتدای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران، یکی از دلایل نارضایی داخلی برای زنان ایران بوده است. در همان روزهای اول رژیم ایران، هزاران زن در خیابان‌ها در مخالفت با حجاب اجباری راهپیمایی کردند.

تفاوت عمیق بین اعتراضات امروز و گذشته این است که زنان در خط مقدم هستند ‌ــ‌ نه زنان پرنفوذ بلکه حتی داختران دانش‌آموز. این می‌تواند به جنبش جاری ایرانی‌ها امکان بقا به رغم سرکوب رژیم را بدهد.

اما برخلاف جامعه ایران، حقوق زنان در افغانستان از حمایت ملی گسترده برخوردار نیست. گرچه اعتراضاتی در چندین ولایت غیر از کابل مشاهده شده، اوضاع سیاسی داخلی در ایران و افغانستان کاملا متفاوت است.

ایرانی‌ها چهار دهه وقت داشتند تا استراتژی تدوین کنند و شبکه‌های خود را در میان مردان و زنان گسترش دهند. از همه مهم‌تر، در ایران مردان در حمایت از زنان به خیابان می‌آیند، اما در افغانستان چنین حمایت عمومی از سوی مردان وجود ندارد.

اخیرا گروه کوچکی از زنان افغان، برای اعلام همبستگی با زنان معترض در ایران، در کابل به خیابان آمدند. این زنان بیرون سفارت ایران در کابل جمع شدند و شعار «زن، زندگی، آزادی» سر دادند ‌ــ‌ شعاری رایج که در جریان اعتراضات اخیر ایران در شهرهای ایران شنیده می‌شود.

تجمع این زنان بیرون سفارت ایران، بعد از حملهٔ انتحاری به آموزشگاه کاج در دشت برچی کابل (منطقه عمدتا هزاره‌نشین) بود؛ حمله‌ای که منجر به کشتار بیش از ۵۰ تن که عمدتا دختر و زن بودند شد. این معترضان عمدتا دانشجو بودند و خواستار پاسخگویی و عدالت برای مرگ قربانیان بودند. اما نیروهای طالبان به سرعت و به زور همهٔ تظاهرکنندگان را متفرق کردند.

طالبان بعد از بازگشت‌شان در سال گذشته، بسیاری از حقوق و دستاوردهای زنان که طی بیست سال قبل حاصل شده بود را نابود کردند.

تا پیش از بازگشت طالبان، زنان مناصب دولتی و حیات مدنی داشتند و دارای فرصت‌های شغلی و تحصیلی بودند. طالبان به رغم ادعاهای اولیه مبنی بر این‌که عوض شده‌اند، خیلی زود به ایام قدیم خود برگشتند. در بهار امسال درست زمانی که دختران افغانستان مشتاق و آمادهٔ بازگشت به مکاتب بودند، طالبان به وعدهٔ خودشان برای بازگشایی صنف‌های بالاتر از ششم دختران خیانت کردند. جنگجویان طالبان با نگهبانی در برابر مکاتب، مانع ورود دختران به صنف‌های‌شان شدند.

سلطهٔ طالبان بر جامعه فراتر از حوزهٔ آموزش است، و عملا بر تمام جوانب زندگی افغانستانی‌ها کنترل مطلق دارند.

وزارت امر بالمعروف و نهی عن المنکرِ طالبان شبیهِ گشت ارشاد ایران عمل می‌کند، اما به مراتب قرون وسطایی‌تر و خشن‌تر است؛ نیرویی که همچنین مسئول نظارت بر رفتار زنان در فضای عمومی است. یکی از محدودیت‌های فراوانی که دولت جدید طالبان علیه زنان وضع کرده، پوشیدن تمام بدن و صورت است. ولی زنان حتی حق انتخاب رنگ و جنس پارچه‌ای را که می‌پوشند هم ندارند؛ و حق هم ندارند به پارک‌ها و سالن‌های ورزشی بروند؛ و بدون سرپرست مرد حق ترک خانه ندارند؛ و حق کارکردن هم ندارند.

طالبانْ افغانستان را به یک زندان بزرگ برای زنان و دختران تبدیل کرده‌اند. اما زنان افغانستان به رغم شانسِ اندک‌شان و احتمال لت و کوب شدن در ملاءعام، کماکان با حاکمیت طالبان مخالفت می‌کنند.

اعتراضات در افغانستان همچون خیزشی از زنان است که می‌گویند دیگر بس است. زنانْ دیگر از مردانی که دین را برای کنترلِ زنان استفاده می‌کنند خسته شده‌اند. و برای همین است که آزادی می‌خواهند؛ آزادی از رژیمی که آن‌ها را سرکوب می‌کند. و متحد شده‌اند چون به دنیای بهتری برای خودشان و نسل بعدی افغانستان ایمان دارند.