در یک زیرزمین در خانهای شخصی در کابل، لیلا احمد یک باشگاه مخفی را اداره میکند: پنجرهها کاملا پوشانده شده، و هیچ موسیقیای پخش نمیشود، و اعضای باشگاه از مسیر مخفی وارد میشوند.
طالبان باشگاهها و پارکها را برای زنان ممنوع کردهاند، و این تنها یکی از اقداماتشان برای سرکوب تدریجی آزادیهاست، که با محکومیت بینالمللی مواجه شده است. اما لیلای ۴۱ ساله، که مطلّقه و مربی دارای صلاحیت در بدنسازی و یوگاست، اعتنا نمیکند.
زنانْ دیگر نمیتوانند به رستورانها و اماکن فرهنگی یا حتی به پارکها بروند، و این باشگاههای زیرزمینی مثل نور امیدی برای این زنان است.
طالبان از ابتدای بازگشتشان در سال گذشته به تدریج مکاتب دخترانه را تعطیل کردند، اشتغال زنان را ممنوع کردند، حجاب را اجباری کردند، و بیرون رفتن زنان از خانه را به شدت محدود کردند.
سازمان ملل میگوید رفتار طالبان با زنان مثل جنایت علیه بشریت است. اما طالبان میخواهند شریعت را اجرا کنند.
ولی در سراسر کشور عدهای از زنان در حال دور زدن مقررات طالبان و اشتغال در فعالیتهای زیرزمینی هستند ــ از مکاتب گرفته تا سالنهای زیبایی و باشگاهها.
در بین مشتریان لیلا، کارکنان سابق سازمان ملل، کارمندان دولت، معلمان، پولیسها، ژورنالیستها و متشبثان سابق هم حضور دارند.
اینجا تنها جاییست که آنها میتوانند به گذشته خود وصل شوند و احساس زنده بودن کنند. آمدن به باشگاه اثر درمانی دارد. هرچند نمیتوانند موسیقی پخش کنند، اما میتوانند با هدفون برقصند.
تهدید مجازات
از حدود یک دهه پیش در شهرهای مترقیتر کشور، باشگاههای مجهز به تجهیزات پیشرفته با تلویزیونهای پلاسما و پخش موسیقی کمکم در میان زنانِ تحصیل کرده و مسلکی محبوبیت پیدا کرد.
این باشگاهها با ارائه هر چیزی از ائروبیکس تا زومبا، حس اعتماد زنان را تقویت میکرد و جایی برای گردآمدن و ملاقات آنها فراهم میکرد که بتوانند با هم معاشرت کنند و پارتی بگیرند.
در برخی بخشهای کابل، زنان میتوانستند حتی با شلوار یوگا و تاپِ راحت به باشگاه بروند. اما حالا دیگر تمام شد؛ مشتریان لیلا با حجاب کامل وارد میشوند و لوازم ورزشیشان را در کیفهایشان پنهان میکنند.
خیلیها کسی نمیگویند کجا میروند. برخی خانوادهها باشگاه رفتن را هدر دادن پول در بحبوبه بحران فلجکننده اقتصادی میدانند.
از طرفی در جامعهٔ فوقالعاده مردسالارِ افغانستان عدهای معقدند باشگاههای زنان و پوشیدن لباسهای ورزشیِ چسبان و پخش موسیقی پاپ در آنها، واردات خلاف شرعی غربی است.
زنان در افغانستان فقط با رژیم زنستیز طالبان نمیجنگند، بلکه همینطور با فرهنگ ضدزن حاکم در خود جامعه افغانستان مبارزه میکنند.
بعد از بازگشت طالبان هم بیشتر باشگاهها به روی زنان بسته شدند، اما طالبان چند وقت پیش دستور رسمی تعطیلی آنها را صادر کردند و هشدار دادند که عدم رعایت آن مجازات در پی خواهد داشت. در حالی که باشگاههای مردانه کماکان دایر است.
معلوم نیست طالبان چه مجازاتهایی را بر زنان اعمال میکنند، اما اخیرا شلاق در ملاءعام را از سر گرفتهاند؛ همان طور که در دوره قبلی حاکمیتشان میکردند.
لیلا میگوید: «حالا میترسیم. من هیچکدام از مشتریانم را از دست ندادهام ــ هنوز مصمم به آمدن هستند. اما البته میتوانیم ترس را در چشم همدیگر ببینیم».
احساس خشم
در یک باشگاه زیرزمینی در شهر هرات، رمزیه مشغول مشتزدن به یک کیسه بوکس است. دارد تصور میکند که به صورت طالبها مشت میزند. او که ۲۷ سال سن دارد، علاقمند به بوکس و دوچرخهسواری است.
میگوید: «وقتی دوچرخه سواری میکنم احساس میکنم مصیبتهایی که از پارسال اتفاق افتاد را پشت سر میگذارم. … من خیلی بوکس کار میکنم چون احساس خشم و ضعف دارد. امیداورم روزی آنقدر قوی شوم که بهخاطر محروم کردن ما از حقوقمان، توی صورتشان مشت بزنم».
رمزیه قبلا به عنوان مربیِ رسانهای درآمد خوبی داشت و امیدوار بود به دانشگاه برگردد تا ماستری خود را در مهندسی عمران کسب کند. اما حالا تقریبا در خانه حبس شده و درآمد اندکی دارد و به دخترانی که اجازهٔ مکتب رفتن ندارند درس ریاضی میدهد.
هرچند از زمان اعلام ممنوعیت باشگاه از سوی طالبان، او از رفتن به باشگاه میترسد، اما میگوید اگر این کار را نکند افسردگی او را خواهد بلعید.
میگوید: «ما هیچ گناه یا جرمی مرتکب نمیشویم. این عادی است، و طالبان و جامعه باید این را بفهمد».
این باشگاه زیرزمینی را مونیکا یوسف استاد سابق مطالعات اسلامی اداره میکند. وقتی طالبان دانشکده او را تعطیل کردند، یوسف تجهیزات ورزشی را جمعآوری کرد و به خانه خود منتقل کرد.
او که ۳۶ ساله است، باشگاه را ابتدای امسال راهاندازی کرد، و میگوید این مثل طناب نجاتی برای زنانی بود که شغل خود را از دست داده بودند و در خانههای خود زندانی شده بودند.
میگوید: «به ما کمک میکند فقط سلامت جسمی داشته باشیم، اما همینطور میتوانیم درد و خشم خود را با هم بیان کنیم. نسل ما برای برابری جنگید. ما تسلیم نمیشویم و ساکت نمیمانیم».
مثل بقیه زنانی که کسب و کارهای زیرزمینی راه انداختهاند، یوسف و لیلا هم شاهد افت شدید درآمد بودهاند. یوسف قبلا حدود ۲۰۰ دالر درماه درآمد داشت اما حالا ۶۰ دالر درمیآورد. بیشتر مشتریانش بیکار هستند برای همین فقط ماهی ۲ دالر از آنها میگیرد.
درآمد ماهانه لیلا از ماهی ۳۵۰ دالر به ۱۰۰ دالر رسید. صنفهای او از ۵۰ مشتری به حداکثر ۱۵ نفر رسید، و دیگر هیچکس نمیتواند پول تمرین اختصاصیِ یکنفره بدهد.
بزرگترین ترس او این است که طالبان باشگاه را تعطیل کنند. او که مجرد است و تنها زندگی میکند، هیچ منبع درآمد دیگری ندارد. میگوید: «یا باید در خفاء کار کنم، یا از گرسنگی بمیرم».
* از اسامی مستعار استفاده شده است.