اخیرا طالبان زنان را از ورود به پارکها و مکانهای تفریحی در کابل ممنوع کردند. طالبان مدعیست سعی کردهاند به زنان اجازه ورود به پارکها بدهند ولی خیلی از آنها حجاب را رعایت نکردهاند. اما خیلیها مخالفت کرده و میگویند مقررات را رعایت کردهاند. این تلاشِ دیگری از سوی طالبان برای توجیه رفتارهای سرکوبگرانهشان است تا مردم را بهخاطر عدم رعایت شریعتِ طالبانی مجازات کنند.
این بهانهها البته نمایشی است تا دولتِ طالبان را میانهروتر از رژیم قبلیشان نشان دهد و بتواند رسمیت بینالمللی برای این گروه کسب کند. اما پالیسی فعلی طالبان هر چه بیشتر با همان تبعیض جنسیِ افراطیِ رژیم قبلیشان همسو میشود.
مثلا طالبان ادعا کردند مکاتب متوسطهٔ دختران فقط بهطور موقت تعطیل شده تا وقتی آنها بتوانند «محیط اسلامی» صحیح را در مکاتب برقرار کنند. ولی طی یک سال گذشته هیچ صحبتی در این باره نشده است، و حالا افغانستان تنها کشور دنیاست که دخترانش اجازه ندارند به لیسه بروند. زنان ظاهرا میتوانند تحصیلات عالیه داشتند باشند، ولی نمیتوانند دیپلم لیسه بگیرند پس در عملی خیلی از آنها دانشگاه هم نمیتوانند بروند. طالبان اخیرا برخی رشتههای تحصیلی را برای زنان ممنوع کردهاند، و میگویند تعداد داوطلبان این رشتهها کم است، که این خود محصول سرکوب زنان و تفکیک جنسیتی بوده است.
ممنوعیت حق آموزش زنان، بخشی از پالیسی جامع و تبعیضآلودی است که زنان را از مشارکت در جامعه افغانستان حذف میکند. قدرت سیاسیِ رسمیِ زنان عملا محو شده است، و هیچ زنی در دولت نقش ندارد. وزارت امور زنان، جای خود را به وزارت امر بالمعروف و نهی عن المنکر داده است که کارش اعمال قوانین سرکوبگرانه با استفاده از روشهای خشن و وحشیانه است.
همینطور با برچیدن کمیسیونهای حقوق بشر و سازمانهای غیردولتی، سازوکارهای قانونی رسمی که مدافع حقوق اساسی زنان بودند از بین رفتند. نظام قضایی جدید پروندههایی مثل طلاق و خشونت خانگی ــ که زنان را بینهایت آزار میدهد و امنیت آنها را به خطر انداخته ــ را غالبا رد میکند.
پیش از طالبان این طور نبود؛ در دو دهه گذشته در افغانستان، از حوزه آموزش گرفته تا اشتغال، پیشرفت زیادی در حقوق زنان شد. گزارش «نهاد زنان سازمان ملل» از زنانی که در این یک سال تحت طالبان زیستهاند به وضوح نشان میدهد که حقوق و فرصتهای زنان عملا یکشبه بر باد فنا رفت. چیزی در زنان مرده است: امیدهایشان نابود شده است، تحصیلاتشان بیفایده شده است، سرمایهگذاری آنها در افغانستان بر باد رفته است.
در نتیجهٔ محرومیتِ زنان از فرصتهای شغلی، مسافرت، ترک خانه و استقلال جسمی، کمکهایی که زنان میتوانستند آزادانه به جامعه بکنند از بین رفته است. مضحک است که طالبان با کاهش توانایی اجتماعی و اقتصادی زنان، قدرت خود را تضعیف کردهاند، چون بخش بزرگی از نیروی کار کشور از دست رفته است و اقتصادِ از پیش ضعیفِ افغانستان داغان شده است.
اما خود بحران اقتصادی هم ظلم بر زنان را تشدید کرده است، چون تنگدستی و بیکاریِ انبوه باعث افزایش خشونت خانگی علیه زنان شده، و به شیوع ازدواج اجباری انجامیده است. گروه موسوم به «دوستان زنان در افغانستان» تخمین میزند که تا سال ۲۰۲۴، بازدهی اقتصادی افغانستان ۱٫۵ میلیارد دلار خسارت خواهد خورد که این به نوبه خود بیثباتی سیاسی را تشدید خواهد کرد. در این شرایط، خشونت جنسیتی و تبعیض علیه زنان قاعدتا بدتر خواهد شد.
حال، در این فضا، موثرترین راه برای کمک به زنان افغانستان از سوی کشورهای جهان چیست؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند که ارتقای نظام آموزشی برای نجات افغانستان ضروری است، خصوصا با توجه به جمعیت عظیم جوانان. تحصیل دختران احتمالا تنها راهی است که زنان بتوانند مشارکت اجتماعی خود را در آینده حفظ کنند. یک نگرانیِ حال حاضر این است که نصاب تعلیمی نامتوازن نظام آموزشی منجر به تقویت و تحکیم مردسالاریِ مطلوبِ طالبان در بین نسل جوانِ مردان شود، و این خود کارِ زنان را در مبارزه برای برابری دشوارتر خواهد کرد.
بیشتر کشورهای جهان طالبان را تحریم کردهاند و امارت اسلامی آنها را به رسمیت نمیشناسند، و بسیاری از این کشورها دلیل اصلی این کار را رفتار طالبان با زنان عنوان کردهاند. این میتواند ابزار مهمی برای فشار بر طالبان برای کاهش پالیسی تبعیضآلودشان علیه زنان باشد تا، در حوزههایی مثل آموزش، نصاب تعلیمی متوازنتری مقرر کنند.
ولی درعینحال مهم است که در بحران انسانی جاری، اقدامات حفاظتی برای زنان افغانستان سریعا شکل بگیرد. مثلا، تمویل هدفمند پروگرامها میتواند به کنشگران کمک کند تا با نظام داخل افغانستان مقابله کنند؛ همینطور حمایت از کسانی که کشور را ترک کردهاند ولی میخواهند از خارج به کشورشان کمک کنند.
همینطور مهم است پناهگاههایی برای حفاظت از قربانیان خشونت جنسیتی احداث شود. برخی هم به ایجاد کورسهای آنلاین از سوی دانشگاهها برای ادامهٔ موثر تحصیل اشاره کردهاند. قابل انکار نیست که کشورهای جهان باید دنبال شیوههای خلاقانه و انعطافپذیر برای حمایت از نیازهای مردم افغانستان باشند و همزمان برای ایجاد تغییرات ساختاری در جهت برابری جنسیتی، به تحریمهای خود ادامه میدهند.